به گزارش تحریریه، «موسسه سیاست راهبردی استرالیا» در گزارشی؛ سیاست ترامپ در خاورمیانه را تفرقه بیانداز و حکومت کن عنوان کرد و افزود: دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده در کل سیاست ناهماهنگ و پرتناقضی را در سطح جهان به اجرا گذاشت اما چنین گزاره ای در مورد رویکرد وی به خاورمیانه صدق نمی کند. وی در منطقه دائم ایران را به عنوان یک تهدید مورد هدف قرار داد و رویکرد ضدایرانی ناشی از اتحاد اعراب و اسرائیل را تشکیل داد تا با تهران و متحدانش مقابله کند.
ترامپ خط مشی تفرقه بنداز و حکومت کن را در داخل و خارج آمریکا به اجرا در آورد. وی نخستین رهبر آمریکا است که قادر شد از اغوای حاکمان عرب خلیج فارس منافع خوبی را کسب کند. در همین راستا وی برای عادی سازی روابط اسرائیل و امارات متحده عربی و بحرین هم میانجی گری کرد.
ترامپ از تهران می خواهد تا بار دیگر در مورد توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ که به برنامه جامع اقدام مشترک منتهی و او در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، مذاکره کند تا توانایی های نظامی و نفوذ منطقه ای خود را طبق منافع مورد نظر آمریکا کاهش دهد. ترامپ سیاست فشار حداکثری را علیه ایران به کار بست تا تحریم های سنگین ایالات متحده در کنار گسترش بیماری کووید ۱۹ تهران را تحت فشار قرار بدهد.
وی با فعالسازی مکانیسم ماشه در برجامی که دیگر عضوی از آن به شمار نمی رود همه تحریم های پیشین سازمان ملل متحد را بازگرداند. درحالیکه ترامپ تهران را به نقض برخی تعهدات متهم می کند اما حق قانونی تهران در توافق را نادیده می گیرد.
این تحلیل افزود: سیاست رئیس جمهور در تحت فشار قرار دادن نظام اسلامی ایران برای تسلیم شدن یا نابودی آن، باعث آسیب فراوان به جامعه ایرانی شد، اما برای ساختار نظام خطری ایجاد نکرده است. حکومت دینی ایران تقریبا از سال ۱۹۷۹ کنار آمدن با تحریم های آمریکا را آموخته است و همه نیازهای خود را براساس مکانیسم های عملگرایانه و ملی گرایانه توسعه داده و رویه های خودمحافظتی را آموخته است در عین حال ظرفیت مقابله با ناآرامی داخلی و چالش های خارجی را کسب کرده است.
درمقابل فشار ایالات متحده باعث شد تا روابط تهران با دشمنان اصلی آمریکا یعنی چین و روسیه مستحکم تر شود و در چارچوب مهندسی وسیع امنیتی خود متحدی برای بشار اسد در سوریه و گروه های شیعه عراقی و حزب الله لبنان و حوثی های یمن باقی ماند.
شاید ترامپ فکر کند که بنفع وی است که ایران را برای یک رویارویی تحریک کند اما روش تهران شکیبایی است.
اکنون دولت ترامپ در سطح بین المللی منزوی تر از تهران است. نه فقط متحدان سنتی آمریکا در اروپا (انگلیس، فرانسه و المان) بلکه بیشتر جامعه جهانی پشت سر ایران به عنوان طرف درست قوانینی بین المللی ایستاده اند. ترامپ به صورت گسترده به عنوان فردی شناخته می شود که به دلخواه خود هنجارها و قوانین بین المللی را زیر پا می گذارد. شکاف میان دو سوی آتلانتیک تاکنون تا به این اندازه عظیم نبوده است و دشمنان آمریکا هرگز بدین گونه جسور نبوده اند.
طبق ارزیابی این مرکز پژوهشی، «اقدامات تسریع شده ترامپ در زمینه سیاست خارومیانه، هنگامی که با دشمن پیشین آمریکا یعنی طالبان و خروج نظامیان ایالات متحده از افغانستان همراه می شود، به جای آنکه به صورت طوفانی به صلح منجر شود تنها حکایت از آن دارد که ترامپ به دنبال کسب امتیازات داخلی در هفته های قبل از انتخابات ریاست جمهوری است». آنها ناگزیر هستند تا خطوط دشمنی میان آمریکا و متحدانش با ایران و حامیانش را عمیق تر کنند.
پایان/
نظر شما